کد خبر: 1219788
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۰
مردی که ۱۸ ماه قبل گم‌شدن پسر جوانش را به پلیس خبر داده‌بود، چند روز قبل مدعی شد پسرش به خوابش آمده و گفته‌است جسدش در یک چاه عمیق رها شده‌است. مأموران پلیس هم راهی آدرس اعلامی شدند و جسد را در عمق چاه ۱۰۰ متری کشف کردند. 
 غلامرضا مسکنی 

جوان آنلاین: اوایل دی ماه سال گذشته مرد افغانی در تهران به اداره پلیس رفت و اعلام کرد پسر ۲۲ ساله‌اش به نام بصیر به صورت ناگهانی گم شده‌است. وی در توضیح ماجرا گفت: «مدتی قبل همراه پسرم بصیر برای کار به ایران آمدیم و در تهران شروع به کارگری کردیم. او مدتی بود در ساختمان نیمه‌کاره‌ای در منطقه یافت‌آباد در جنوب تهران کار می‌کرد و هر روز صبح از خانه بیرون می‌آمد و به محل کارش می‌رفت و شب دوباره به خانه بر می‌گشت. دو روز قبل از خانه بیرون رفت و دیگر به خانه برنگشت. نگرانش شدم و به محل کارش رفتم، اما نگهبان ساختمان که منصور نام دارد و هموطن ما است به من گفت امروز بصیر به محل کارش نیامده‌است. پس از این برای پیدا کردن پسرم جست‌وجو کردم، اما هیچ ردی از او پیدا نکردم و الان احتمال می‌دهم برای او اتفاق بدی رخ داده‌باشد و درخواست کمک دارم.»

 آغاز تحقیقات 
با شکایت مرد افغان تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی به دستور قاضی غلامحسین صادق‌زاده، بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران برای پیدا کردن ردی از پسر گمشده تحقیقات خود را آغاز کردند. مأموران پلیس در نخستین گام به سراغ کارگران محل کار بصیر رفتند و از آن‌ها تحقیق کردند. کارگران ساختمان نیمه‌کاره مدعی شدند روز حادثه بصیر را ندیده‌اند و از سرنوشت او هم خبری ندارند. از سوی دیگر منصور نگهبان ساختمان در حال ساخت هم ادعا کرد روز حادثه بصیر به محل کارش نیامده‌است و الان هم خبری از او ندارد. 

اختلاف ۵۰ میلیون تومانی 
پس از این مأموران تحقیقات خود را ادامه دادند، اما هیچ ردی از پسر گمشده پیدا نکردند تا اینکه دریافتند بصیر با نگهبان ساختمان در حال ساخت اختلاف ۵۰ میلیون تومانی داشته‌است. 
بررسی‌های مأموران نشان داد بصیر و پدرش به صورت غیر‌قانونی به ایران آمده‌اند و منصور واسطه آن‌ها و فرد قاچاق‌بر بوده‌است. آن‌ها قرار بوده وقتی به ایران رسیدند، ۵۰ میلیون تومان به عنوان دستمزد به منصور پرداخت کنند، اما به او پولی نداده و به همین دلیل با هم اختلاف پیدا کرده‌اند. 
همچنین مشخص شد آن‌ها چند باری با هم درگیر شده‌اند و روز حادثه هم بصیر صبح زود به محل کارش رفته و با نگهبان مشاجره لفظی داشته‌است. 
با به دست آمدن این اطلاعات مأموران دوباره راهی محل کار پسر گمشده شدند و دریافتند منصور پس از حادثه محل کارش را ترک کرده و به مکان نامعلومی رفته‌است. از سوی دیگر نگهبان تازه‌کار ساختمان هم اعلام کرد منصور و بصیر با هم اختلاف داشتند و روز حادثه آن‌ها را با هم دیده‌است. 

سیم‌کارت 
بدین ترتیب منصور به عنوان مظنون حادثه تحت تعقیب قرار گرفت و بررسی‌ها حکایت از آن داشت وی به افغانستان رفته‌است. مأموران تحقیقات خود را ادامه دادند و مدتی قبل با خبر شدند متهم به ایران بازگشته و در ساختمان در حال ساخت دیگری مشغول به کار شده‌است. مأموران خیلی زود محل کار وی را شناسایی و متهم را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. منصور در بازجویی‌ها مدعی شد از سرنوشت پسر گمشده بی‌خبر است. وی در ادعایی گفت: «من با بصیر دوست بودم، اما مدتی قبل با هم اختلاف مالی پیدا کردیم. ما چند باری با هم مشاجره داشتیم، اما من از او خبری ندارم و در جریان گم‌شدنش هم نیستم.»
در حالی که متهم ادعای بی‌گناهی می‌کرد، مأموران پلیس در بررسی‌های فنی متوجه شدند سیم‌کارت تلفن همراه پسر گمشده از سوی مردی ایرانی به نام احسان مسدود شده‌است، بنابراین احسان به اداره پلیس احضار شد و وی هم گفت: «من دوست افغانی به نام کریم دارم و مدتی قبل او سیم‌کارتی از من به صورت امانت گرفت و چند روز قبل هم سیم‌کارت مرا تحویل داد و گفت می‌خواهد به افغانستان برود و سیم‌کارت را لازم ندارد. من هم سیم‌کارت را سوزاندم و الان خبری از کریم ندارم.»

 عمو و برادر‌زاده 
بررسی‌ها نشان داد کریم عموی منصور است و پس از حادثه هم به افغانستان رفته‌است و بدین ترتیب دومین متهم نیز تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه وی چندی قبل به ایران بازگشت و از سوی مأموران پلیس دستگیر شد. وی هم در بازجویی‌ها مثل برادرزاده‌اش ادعای بی‌گناهی کرد. متهم گفت: «وقتی بصیر به ایران آمد از من خواست سیم‌کارتی برای او تهیه کنم و من هم از دوستم سیم‌کارتی گرفتم و تحویل او دادم تا اینکه تصمیم گرفتم به افغانستان برگردم. به همین دلیل به سراغ او رفتم و سیم‌کارتم را پس گرفتم و بعد هم تحویل صاحب آن دادم و الان از پسر گمشده بی‌خبرم.» 

خواب پدر 
در حالی که دو متهم ادعای بی‌گناهی می‌کردند، چند روز قبل پدر بصیر به اداره پلیس رفت و گفت چند شبی است خواب پسرش را می‌بیند که داخل چاهی گرفتار شده و درخواست کمک می‌کند. 
وی گفت: «چند شب قبل خواب پسرم را دیدم و او به من گفت داخل چاهی گرفتار شده‌ام و به کمک من بیا و مرا از ته چاه بیرون بکش. من خیلی به خوابم توجه نکردم و احتمال دادم، چون همیشه در فکر پسرم هستم، او را در رؤیا دیده‌ام تا اینکه این خواب دو بار دیگر هم تکرار شد و آخرین بار پسرم آدرس چاه را هم به من داد و گفت در چاه عمیقی در ساختمان محل کارش افتاده‌است و الان احتمال می‌دهم منصور پسرم را به قتل رسانده و جسد او را داخل چاه انداخته‌است.»

 کشف جسد 
با ادعای مرد میانسال، بازپرس جنایی دستور داد مأموران به محل کار پسر گمشده بروند و دوباره دست به تحقیق بزنند. بدین ترتیب مأموران صبح روز پنج‌شنبه هفدهم اسفند راهی ساختمان نیمه‌کاره شدند و پس از بررسی‌های میدانی چاه عمیقی را داخل ساختمان پیدا کردند که روی آن پوشانده شده‌بود. با یافتن چاه، مأموران با کمک امدادگران آتش‌نشانی به عمق چاه ۱۰۰ متری رفتند و در ته‌چاه با اسکلت انسانی روبه‌رو شدند. همچنین آتش‌نشانان لباس، کفش و دستگاه تلفن همراهی را هم در ته چاه کشف کردند. پس از انتقال اسکلت انسان و لباس‌ها و تلفن همراه به بیرون، پدر بصیر لباس‌ها، کفش و تلفن همراه پسرش را شناسایی کرد. سپس جسد به دستور بازپرس پرونده برای شناسایی هویت و مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. 
در چنین شرایطی که همه دلایل و مدارک حکایت از آن داشت بصیر به دست منصور و عمویش به قتل رسیده و جسدش را داخل چاه انداخته‌اند، دو متهم برای بازجویی صبح دیروز به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند. دو متهم در تحقیقات همان ادعای قبلی را تکرار و اعلام بی‌گناهی کردند. تحقیقات از متهمان ادامه دارد.

برچسب ها: قتل ، پلیس ، پلیس آگاهی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار